خاطرات شجريان از عبدالله خان دوامي(3): مرگ عبدالله دواميمعروف به دايره المعارف موسيقي
همسر استاد دوامي، از محل منزل و كوچكي خانه جماران راضي نبود و عبدالله خان را وادار ساخت كه آن خانه قديميرا بفروشد و آپارتمان كوچكي در چهل و پنج متري سيدخندان، بعد از مجيديه، نبش يك چهارراه پررفت و آمد بخرد. استاد دو سه سال آخر عمر خود را در اين آپارتمان بسيار رنج برد و سر و صداي اتومبيلها، شلوغي محل و هواي آلوده ان، بويژه در گرماي طاقت فرساي تابستان او را بسيار اذيت ميكرد و به همين خاطر هميشه با كنايه ميگفت: خانم از اينجا بيشتر از شميران خوشش ميآيد. بالاخره زمستان 1359 بود كه استاد روزي از خانه بيرون ميرود، هنگام بازگشت چون كليد آپارتمان را به همراه نداشته، براي اينكه پشت در نماند، جواني به سرش ميزند و در استانه 90 سالگي از پنجره ميرود بالا ولي در يك لحظه غافل شده و به زمين ميافتد. در اين حادثه استخوان لگن خاصره اش ميشكند و در بيمارستان بستري ميشود ولي به علت فراموشي، قرص هاي مسكن را كه دكتر برايش تجويز كرده بود، بيش از دستور ميخورد و دچار مسموميت هم ميشود و شبانگاه بيستم دي ماه در بيمارستان، دارفاني را وداع ميكند.
اياميكه اين حادثه براي عبدالله خان پيش آمد من در مسافرت بودم. وقتي برگشتم، آقاي پايور تلفن زد كه براي دواميچنين اتفاقي افتاده و در بيمارستان بستري است. فردا سري به او بزن، همه اش از تو ميپرسد. فردا صبح وقتي به بيمارستان رسيدم دير شده و استاد شب قبل در گذشته بود. خويشان و ياران و شاگردانش خبردار شدند و براي تشعيع جنازه و خاكسپاري به بيمارستان امدند. در سردخانه بيمارستان با دوربين فيلمبرداري كه يكي از شاگردان استاد اورده بود به عنوان آخرين يادبود از جنازه اش فيلم گرفتند و در بهشت زهرا شست وشو داده و به خاك سپرده شد.
خاطرات شجريان از عبدالله دوامي(2): بستن قرداد براي ضبط تصنيف هاي مرحوم دوامي
روزي در محضر عبدالله خان دواميبودم. وي به من گفت: قرار بود من تصانيف قديميرا براي فرهنگ و هنر بخوانم و آنها ضبط كنند، قرارداد هم بستند. ولي بيش ازيك سال است كه ديگر براي اين موضوع پيش من نيامده اند و ديگر حرفي از اين مسئله نيست. تو برو و بگو من هم فردا ميميرم و اين تصنيف ها از دست ميرود. بيايند و دم و دستگاه شان را بياورند تا يادم نرفته بخوانم. بعد از اين حرفها فكري به خاطرم رسيد و گفتم: استاد، پيشنهادي دارم. گفت: ديگر به من نگويي استاد. استاد چيه؟ به اوستاي حموميميگن استاد. گفتم: به چشم آقا، شما حاضريد قراردادي را كه با فرهنگ و هنر بستيد و به آن عمل نكردند، اين قرارداد را با من ببنديد ؟ يك دستگاه ضبط صوت خوب هم مياورم، براي من بخوانيد ضبط كنم. مبلغ قرارداد هم هر چه هست با دل و جان تهيه كرده و ميپردازم شما كه بابت قرارداد از فرهنگ و هنر پولي نگرفته ايد ؟ گفت: نه آقا! گفتم: پس با همان شرايط به من واگذار كنيد.
جواب داد: خيلي خوب است، بله آقا، چه بهتر كه تو اين كار را بكني، چون اگر انها علاقه داشتند ميآمدند. تو، هم علاقمندي و هم موقع ضبط بهتر ميتواني به من كمك كني كه يك تصنيف را دوبار نخوانم. بله آقا ! فكر خوبي است. آدم چه ميداند چند روز از عمرش باقي مانده، شب ميخوابد و صبح بلند نميشود، منتها بايد از آن درست استفاده كني، درست ياد بگيري و درست بخواني. اين اهنگها را كه اينجوري نبايد بخوانند.اينها هر كدام يك وزني دارد كه بايد مراعات شود. در ضمن اگر اين آهنگها دست خيلي از اين نوازنده هابرسد، هر تكه اش را غلطو غلوط بنام خودشان اجرا ميكنند. و ميگويند: اين آهنگ را ما ساخته ايم. اين آهنگ بايد درست نگهداري و درست اجرا كني. به استاد اطمينان دادم كه مثل مردمك چشمم از اهنگ ها و تصنيف ها نگهداري خواهم كرد و تا درست ياد نگيرم آنها را اجرا و ضبط نخواهم كرد. روز بعد كه ضبط صوت آوردم ايشان دست خطي را كه به شكل قرارداد نوشته بودند به من دادند. توصيه هاي لازم را در ان ياد آور شدند و مبلغ قرارداد هم ذكر شد. همان روز پاداشي را كه به خاطر اجراي راست پنجگاه، در جشن هنر شيراز از اداره راديو گرفته بودم به عنوان پيش پرداخت، حضور استاد تقديم كردم و مدت يكسال و نيم طول كشيد كه تصنيف ها ضبط شد. هفته اي دو روز بعد از ظهره، به اين كار اختصاص داده بوديم ايشان ميخواند و من ضبط و يادداشت ميكردم.
در مرحله اول، طبق يادداشت هايي كه آقاي دواميداشت حدود 250 تصنيف قديميذكر شده بود، كه در عمل به 140 تصنيف تقليل پيدا كرد. چون خيل از اين آهنگ ها با شعرهاي گوناگون اجرا ميشد. بالاخره حدود 140 تصنيف را به اين ترتيب ضبط كردم. خوشحالم از اينكه توانستم اين گنجينه گرانبها را براي بايگاني موسيقي ايران ثبت و حفظ كنم. يكي از كارهايي كه در نظر دارم در كارنامه هنري ام عرضه كنم، خواندن اين مجموعه، تصانيف همراه اركستر سازهاي ايراني است. البته اغلب آنها توسط خودم يا خوانندگان ديگر اجرا شده اند. ولي همانطور كه آقاي دوام ميگفت، اكثرا ريتم و وزن اجرا از نظر تندي و كندي و حالات ريزه كاري با انچه استاد خوانده فرق دارد. و من كه سالها شيوه اجراي آنها را نزد عبدالله خان كار كردم، در نظر دارم كه همه آنها را با همان شيوه اجرا و ثبت كنم.
ماهنامه كلك، دي 70-شماره 22
عبدالله دوامي
عبدالله دواميگفته: « چند سال پيش تصميم گرفتم تمام مطالبي را كه ميدانم بنويسم. زيرا با تمام موسيقيدانان و خانواده هاي هنر دوست، رفت و آمد داشته و در ميان طبقات مختلف زندگي كرده بودم. از اين رو ميتوانستم كاملترين نوشته را در موسيقي ارائه دهم. پس از شروع به نوشتن يكباره، كتابي از مرحوم روح الله خالقي بنام سرگذشت موسيقي ايران چاپ شد، كه مرا بسيار متاثر نمود. زيرا اكثر مطالبي كه در آن كتاب آمده بود، مطالبي بود كه اسمهعيل خان از من شنيده و به آقاي خالقي گفته بود و چنين كاري باعث سرد شدن شور نوشتن در من شد»
چهره هاي موسيقي ايران تاليف شاپور بهروزي
:: موضوعات مرتبط:
مطالب موسیقی ,
,